گاهی اوقات برخی از افراد بعد از فهمیدن خیانت همسرشان دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترک نیستند ولی برخی دیگر بعد از مدتی راضی می شوند که باز هم در کنار همسرشان به زندگی ادامه دهند ولی باید باتدبیر و از روی آگاهی این کار را ادامه دهند. از جمله اصولی که لازم است بعد از بازگشت به زندگی رعایت شود عبارتند از : ….
برگرداندن اعتماد
نخستین گام و آسانترین راه برای ایجاد اعتماد، اظهار پشیمانی و بیان عذرخواهی از سوی همسر پیمانشکن است. عذرخواهی صادقانه معجزه میکند. مخصوصاً اگر همسر پیمانشکن فردی مغرور باشد که به سختی اشتباهش را قبول میکند. اما برای ایجاد اعتماد، قوت قلب دادن زبانی و عذرخواهی به تنهایی کافی نیست، بلکه باید با رفتارهای مشخص آن را نشان داد. بخش رفتاری برای برقراری مجدد اعتماد این است که شما، به عنوان همسر زخمخورده، دست از سرزنش بردارید و خیلی روشن به همسرتان بگویید که چه میخواهید و توضیح دهید که باید چه کار کند تا شما دوباره به او اعتمادکنید. ارتباط تلفنی در طول روز با یکدیگر، گذراندن اوقات فراغت با یکدیگر، تبادل احساسات، ابراز علاقه و توجه، دادن اطلاعات دقیق و صادقانه دربارهی برنامههای کاری و تماسهای تلفنی، میتواند نمونهای از این درخواستها باشد. اجرای این درخواستهای ساده میتواند موتور خاموش و سرد رابطهتان را گرم کند؛ اما شاید کافی نباشد و همسر پیمانشکن باید خود را برای فداکاریهای بزرگتری آماده کند تا بتواند لطمهای را که خود باعث شده جبران کند. برای نمونه گاهی همسر زخمخورده از همسر پیمانشکن درخواستهای پرهزینه دارد، مثل کنترلکردن حساب بانکی، تغییر شغل، تغییر محل زندگی، انتقال داراییها و قطع رابطه با برخی از افراد… که اجرای آن دشوار است. اگر تصور میکنید که نمیتوانید با این درخواستها موافقت کنید، به این نکته بیاندیشید که همسرتان با این درخواستها میخواهد به خود بقبولاند که دوباره خیانت نمیکنید تا بتواند به شما اعتماد کند. سعی کنید جبههگیری را کنار بگذارید و دریابید که این خواستهها برای همسرتان چه مفهومی دارد تا راحتتر از این مرحله گذر کنید.
بازنگری در ازدواج
اعتمادسازی دوباره برای رهایی از آسیبهای ناشی از خیانت زناشویی کافی نیست. بازنگری در ازدواج، فرآیندی است که به هر دو همسر کمک میکند تا بتوانند مهارتهای تازهای به دست بیاورند و این بحران را پشت سر بگذارند. نارضایتی زناشویی و جنسی، ناتوانی در گشودن گره مشکلات، ناتوانی در برقراری ارتباط و بیان عواطف را میتوان از دلایل ایجاد رابطههای فرازناشویی دانست. پس نقاط ضعف رابطهتان را درطول زندگی مشترک شناسایی کنید و در راه به دست آوردن مهارتهای لازم برای برداشتن موانع تلاش کنید. میتوانید از کتاب، کارگاههای آموزش خانواده، مشاور و روانشناس نیز کمک بگیرید.
بازنگری در «خود»
گاه علت نارضایتی زناشویی و در پی آن، خیانت زناشویی همسر پیمانشکن و واکنش همسر زخمخورده به رابطه ی کنونی مربوط نیست، بلکه به تعارضات شخصی، آسیبها و تجربههای تلخ دوران کودکی برمیگردد. همهی ما به این گرایش داریم که به طور ناهوشیار، کودکِ درون آسیب دیدهمان را به صمیمیترین روابط خود بکشانیم و تلافی کشمکشهای دوران کودکی خود را بر سر همسرمان خالی کنیم. اینکه دریابید چه اندازه از نارضایتی شما تقصیر همسرتان است (او طوری رفتار میکند که تجربههای ناگوار دوران کودکی برایتان تکرار میشود) و شما چه اندازه مقصرید (طوری سربهسر همسرتان میگذارید که با شما طوری رفتار کند که خاطرههای تلخ کودکی را یادآوری کند) کار چندان سادهای نیست. برای شروع خوب است شکل روابط پدر و مادر، طرز تفکر آنها نسبت به عشق، اشکالات رفتار والدینتان نسبت به خودتان، احساسات دوران کودکی، نوع روابط با خواهر و برادرتان و کمبودها و نیازهای ارضا نشده را مرور کنید.البته این کار با حضور یک روانشناس و مشاور به صورت حرفه ای و تخصصی انجام میشود .
بازنگری در وقایع سرنوشتساز زندگی
وقایع سرنوشتساز زندگی، شامل بحرانهای شخصی یا شرایط تنشزایی است که مستقیم یا غیرمستقیم در وقوع خیانت دخالت داشتهاند؛ بحرانهایی مانند مرگ یک عزیز تا تغییرات شرایط مالی یا جایگاه اجتماعی، ناکامیهای شخصی، از دستدادن شغل، ورشکستگی، نازایی، تولد فرزند، مصرف الکل و مواد مخدر. معمولاً رابطهی فرازناشویی حاصل یک عامل به تنهایی نیست، بلکه گاهی چندین رخداد همزمان و چندین عامل پیش بینی نشدهی پیدا و ناپیدا، همسران را در چنین موقعیت بحرانی قرار میدهند. شناسایی و سپس گفتوگو دربارهی این وقایع، آن هم بدون متهم کردن یکدیگر، میتواند در بازسازی رابطه و اعتمادسازی دوباره نقش مهمی داشته باشد. البته شناسایی این وقایع دلیل موجّهی برای خیانت نیست، اما میتواند به درک این نکته کمک کند که نقشهای روزمرهی زندگی تا چه اندازه در روابط زناشویی اثرگذار است.
گفتوگو درباره اتفاق پیش آمده
بسیاری از همسران به اشتباه فکر میکنند که تنها با داشتن تجربههای مثبت و لذتبخش در کنار یکدیگر، می-توانند رابطهی از همگسیخته ی بعد از افشای خیانت را از نو ترمیم کنند. با اینکه اوقات خوش برای رهایی از رنجهای روحی امری ضروری است، اما به هیچ وجه جای دردودل کردن و گوش دادن به احساسات را نمیگیرد. پیش از گفتوگو درباره ی رابطهی فرازناشویی، همسر زخمخورده باید تصمیم بگیرد که چه چیزهایی را میخواهد بداند و همسر پیمانشکن باید خوب پاسخهای خود را سبک سنگین کند. اگر همسر پیمانشکن در پاسخ به پرسشهای همسر زخمخورده صادق نباشد و بخواهد حقایق را پنهان کند یا سرسری از آنها بگذرد، اوضاع بدتر شده و برقراری اعتماد غیرممکن خواهد شد. گفتوگو درباره ی اتفاق پیش آمده میتواند به برون ریزی اندوه و خشم کمک کند. برای اینکه گفتوگو به پرخاش و تنش و جنجال نیانجامد، لازم است هر دو احساسات و باورهایتان را برای خودتان نگه دارید و به دنیای همسرتان قدم بگذارید، او را نه به عنوان دشمن، بلکه به عنوان کسی ببینید که مثل شما احساساتش جریحه دار شده و زجر کشیده است.
شروع دوباره ی رابطه زناشویی
همانگونه که ارتباط عاطفی و گفتوگوی صریح برای بازسازی رابطه ضرورت دارد، رابطه ی جنسی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. بعد از افشای خیانت زناشویی، ترس از سرمایهگذاری دوباره و هراس از خودمانیشدن برای همسر زخمخورده وجود دارد. این بدیهی است که همسر زخمخورده برای محافظت از خود از تماس فیزیکی و جنسی پرهیز کند و شاید گاهی در ذهن، خود را با معشوق مقایسه کند و احساس حقارت کند و همسر پیمانشکن نیز از نظر برانگیختگی جنسی در کنار همسر طردکننده، احساسِ فشار و عذاب میکند و دچار مشکل میشود. اما در روابط زناشویی «صمیمیت عاطفی» از «صمیمیت جنسی» قابل تفکیک نیست و هریک دربرگیرنده و توجیهکنندهی دیگری است. اگر میخواهید رابطهتان را به بازسازی کنید و بذر محبت در قلب یکدیگر بکارید، باید بتوانید نیازهای جنسی یکدیگر را به شیوهای شایسته ارضا کنید.
بخشیدن
مهمترین عامل برای بازسازی رابطه و شفای رنجهای روحی، بخشیدن یکدیگر است. بسیاری بر این تصورند که بخشش به معنای چشم پوشی و فراموشی است و اینکه میتواند یکباره و به طور تمام و کمال اتفاق بیافتد و اگر همسر زخمخورده، همسر پیمانشکن را ببخشد، تمامی احساسات منفی ناپدید میشوند و احساسات مثبت جای آن را میگیرد. وقتی میبخشید، خاطرات دردناک و ضربهی روحی ناشی از خیانت را فراموش نمیکنید، بلکه اظهار ندامت همسرتان را میپذیرید، در واقع پشیمانی او را پذیرفتهاید نه خطایی را که او مرتکب شده است. با بخشیدن همسرتان، به خود امکان میدهید که دیگر به این موضوع زجرآور فکر نکنید و خاطرات دردناک را به گونهای از ذهنتان تبعید کنید تا از این طریق بتوانید با خلق تجربههای جدید و آکنده از مهر و محبت، کنار یکدیگر بمانید. برای همین ممکن است حتی اگر سالها از این موضوع گذشته باشد، نتوانید وانمود کنید که هیچ اتفاقی نیافتاده، بلکه فقط از نظر عاطفی حساسیت کمتری به خرج میدهید.
بدون دیدگاه