الگوهاي ارتباطي در خانواده ها از دیدگاه ستیر:

زماني كه نوعي فشار در زندگي وجود داشته باشد برخي مردم از چهار طريق به مقابله با آن مي‌پردازند. اين چهار نمونه تنها در زماني اتفاق مي‌افتد كه شخص در مقابل فشار عكس العمل نشان مي‌ دهد. ستير 4 الگوي ارتباطي را مطرح مي‌كند كه پيام ها در اين چهار الگو دو سطحي هستند. در خانواده‌هاي آشفته انتقال پيام به صورت دو سطحي است. شخص فرستنده از اينكه پيام دو سطحي مي‌فرستد ناآگاه است اما شنونده به دو پيام توجه دارد مانند تفاوت بين كلمات و حركات بدني- مثال: فرد لبخندي بر لب داشته باشد و با كلمات بگويد «حالم خيلي بد است».

1-سازش گر (yes people)

كلمات: موافقت آميز

بدن حالت رقت آميز به خود مي‌گيرد «من بيچاره‌ام»

درون: من احساس هيچ بودن مي‌كنم، من بي ارزشم.

فرد سازش گر همواره سخنانش در جهت جلب توجه ديگران است و سعي مي‌كند از هر موضوعي كه موجب ناخوشايندي ديگران مي‌شود معذرت خواهي كند و هرگز مخالفتي نشان ندهد. دنبال تائيد ديگران است.

2-سرزنشگر

كلمات: مخالفت آميز «هيچ وقت كاري را درست انجام نمي‌دهي»

بدن: وضع ملامت كننده دارد «در اينجا من ارباب هستم»

درون: هيچ كس به من اهميت نمي‌دهد و اگر سرزنششان نکنم هیچ کس کاری انجام نمي‌دهند.

ضعف: من تنها و ناموفقم، كسي مرا دوست ندارد.

سرزنشگر: ايراد گیر و خود كامه است.

سرزنشگر معمولاً با عبارتي مانند «تو هرگز اينكار را نمي‌كني» هميشه چنين مي‌كني، چرا هميشه تو …» … شروع مي‌كند. 

3-حسابگر:

كلمات بيش از اندازه معقول است.

بدن: «من آرام: خونسرد و آسوده خاطرم»

درون: احساس مي‌كنم آسيب پذيرم (ضعف) قدرت- من بايد كاري بكنم تا مردم متوجه شوند كه انساني باهوش هستم و فقط منطق و عقايد هستند كه مي‌توانند مورد قبول باشند و مرا مجاب كنند. حسابگر بسيار مرتب و معقول است و اصلاً نشان نمي‌دهد كه احساسات دارد. فردي است آرام خونسرد و آسوده خاطر صدايش خشك و يكنواخت بوده، كلماتي كه به كار مي‌برند به نظر انتزاعي مي‌رسد. بدنش خشك و سرد از ديگران بريده است.
 
4-گيج (نامربوط)

كلمات: كلمات نامربوط معني ندارند.

بدن: كج و نابجا

درون: هيچ كس توجهي به من ندارد ، هيچ جا جايم نيست (ضعیف).

قدرت: براي اينكه توجه ديگران را جلب كنم بايد دست به كارهاي افراطي بزنم.

هر عملي كه از يك آدم گيج ، سر مي‌زند و هر حرفي كه از دهانش خارج مي‌شود با آنچه ديگران مي‌گويند و كاري كه مي‌كنند نامربوط است. هيچ وقت جوابي به جا نمي‌دهد. احساس دروني او به افراد مات و مبهوت شباهت دارد. صدايش مرتب بالا و پايين مي‌رود. فكرش هيچ جا متمركز نيست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *